loading...
زيباترين جملات
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
دخترای لوس 0 23 mohammad
پسر......... 0 13 mohammad
خداوند.................................... 0 22 mohammad
فلسفی 0 15 mohammad
فقط برای خنده 0 23 mohammad
ترشیدگی....... 0 17 mohammad
اس ام اس طنز 0 16 mohammad
عزای گوسفند ها 0 12 mohammad
پ ن پ ...... 0 22 mohammad
خدا در همه جا 0 25 mohammad
اموخته ام.......... 0 13 mohammad
غفلت...... 0 13 mohammad
فقط خدا ............... 0 17 mohammad
بهشت 0 17 mohammad
خدای من 0 12 undertaker
گفتــــــــــــــــــــــم......... 0 16 undertaker
اسمانم گرفته.... 0 11 undertaker
نکات ادبی 0 30 undertaker
افتتاحیه 1 34 mohammad
دکی جون بازدید : 16 چهارشنبه 12 مهر 1391 نظرات (0)

پیرزن با تقوایی در خواب خدا رو دید و به او گفت : (( خدایا من خیلی تنهام . آیا مهمان خانه من می شوی ؟ )) خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش خواهد رفت . پیرزن از خواب بیدار شد با عجله شروع به جارو کردن خانه کرد. رفت و چند نان تازه خرید و خوشمزه ترین غذایی که بلد بود پخت. سپس نشست و منتظر ماند. چند دقیقه بعددر خانه به صدا در آمد . پیر زن با عجله به طرف در رفت آن را باز کرد پیر مرد فقیری بود . پیرمرد از او خواست تا به او غذا بدهد پیر زن با عصبانیت سر فقیر داد زد و در را بست. نیم ساعت بعد باز در خانه به صدا در آمد. پیر زن دوباره در را باز کرد. این بار کودکی که از سرما می لرزید از او خواست تا از سرما پناهش دهد . پیر زن با ناراحتی در را بست و غرغر کنان به خانه بر گشت. نزدیک غروب بار دیگر در خانه به صدا در آمد . این بار نیز پیر زن فقیری پشت در بود. زن از او کمی پول خواست تا برای کودکان گرسنه اش غذا بخرد . پیر زن که خیلی عصبانی شده بود با داد و فریاد پیر زن را دور کرد. شب شد ولی خدا نیامد پیرزن نا امید شد و رفت که بخوابد

دکی جون بازدید : 15 چهارشنبه 12 مهر 1391 نظرات (0)
برایت یک بغل گندم دلی خوشنود از مردم برایت سفره ای ساده حلال و پاک و آماده برایت شور پائیزی که برگ غم فرو ریزی برایت یک غزل احساس دو بیتی های عطر یاس برایت هرچه خوبی هست دعا کردم
دکی جون بازدید : 16 چهارشنبه 12 مهر 1391 نظرات (0)
برهنه ات می کنند که بهتر شکسته شوی نترس گردوی کوچک انچه سیاه می شود روی تو نیست دست انهاست سبز بمان و تسلیم جاذبه زمین نشو سر فراز بر شاخسار های سر بلندی بمان http://susawebtools.ir/img/gallery/glitter/80.gif

دکی جون بازدید : 18 چهارشنبه 12 مهر 1391 نظرات (1)
من ... بنده ی تو اعتراف میکنم به اندازه ی تمام دقایق عمرم نسبت به تویی که خدای منی بی مهر و احساس بوده ام...! نه تو را شناخته ام و نه به سمتت با اشتیاق بال گشوده ام...! خدای من ...! من ... بنده ی بی مقدار و ناچیز تو خسته ام از تمام انسانیت های تلخ و حجیم خود! خسته ام از منطق های بی استدلال خود...! چه کس میتواند این چنین نامهربان از سوی مهربانی هایت روی برگرداند...! چه کس میتواند این چنین ناسپاس لطف تو باشد...! خدای من ... توانم ده ... ! توانم ده تا به سوی تو بازگردم...! تو مشتاق منی ... و من را نیز مشتاق محبتت کن که سخت به تو نیازمندم...!

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
جملات عاشقانه زيباترين معاني داستان هاي زيبا
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 14
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 7
  • بازدید سال : 9
  • بازدید کلی : 866